توضیحات
يعقوب در پاسخ به نامة خليفه ميگويد:
بنويس! من مردی رويگرزادهام و از پدر رويگری آموختهام و خوردن من نان جوين و ماهی و تره و پياز بوده است، من اين گنج و خواسته و جا، از سر عياری به دست آوردهام، نه از ميراث پدر يافتهام و نه از تو دارم.
من به دولت و زور و بازو سرنوشت خويش ساخته، کار خود به اين درجه رسانيدهام و داعيه چنان دارم که تا خليفه مقهور و سرنگون نگردانم از پای ننشينم. اگر مُردم، که خليفه از آسيب من آسوده شده است… و اگر از بستر بيماری برخاستم، حکم ميان من و تو، اين شمشير است… اگر پيروز شدم فَبَها… و اگر شکست خوردم، حرفة رويگری و نان و پياز برقرار است.