توضیحات
اگر ما به اندازهی کودکان کوچک نشویم امیدی به رهایی ما نیست. جاودانگی همچنان بر سنگها و خواب حکمرانی میکند. جاودانگی نسیمی است، آوایی است که میخواند و کم میشود تا زمانی که واژگان به اتمام میرسند. مرگ هم همانچیز است، رایجهای، صدای بسته شدن دری و شکستن لیوانی. مدتهای مدیدی است که دوستت دارم و هیچوقت این عشق را از تو دریغ نمیکنم. آدمها از کسالت ملول گشتهاند نه از گرسنگی. سکوت، قلب بی ملاحظه را احیا میکند، آن را سرحال تر و سرزندهتر از خود زندگی میکند. این چه معنی دارد که باید بیاموزید، یاد بگیرید بنوازید، زندگی کنید. به جز این، دیگر چی هست… دیواری بین ما و زندگی وجود دارد. میتوانید آن را خستگی، ترس، فکر، جاه طلبی یا همهی اینها بنامید. نبود حقیقت و صداقت در کلام از پایان دنیا و آخرالزمان هم بدتر است.
(مجموعه نوشتههای منتخب کریستین بوبن)