توضیحات
نگارنده با آگاهی از اینکه واقعاً نمیتوان آنچه را که در خیال پناهی به هنگام سرایش شعرهایش میگذشته است، معنی و تفسیر کرد؛ در تعدادی از آثار شعری او چیزهایی را درک کرد که ممکن است دیگران چنان مفاهیمی را درک نکرده باشند یا آنچنان که من دیددهام، ندیده باشند. ارتقاعات روحی پناهی با پدیدههای موجود در محیط اطرافش اعم از طبیعت و محیطهای مصنوعی امروزی کمنظیر است. او قلندی است که جهان را با تمام عظمتش زیرسیگاری خود میبیند و به کرامت و جایگاه انسان در جهان هستی اعتقاد ویژه دارد. بدینجهت دریغم آمد که دیگران را در خطی که از مطالعۀ آثار این شاعر آزاده و دردمند بردهام و میبرم، شریک نکنم. هرچند که در نگاه پدیدارشناسانه به علوم انسانی، خصوصاً ادبیات و شعر، هر کسی از زیباییهای موجود در آثار ادبی برداشتهای خاص خود را دارد که ممکن است با برداشتهای دیگران یا حتی برداشتهای خود از دوبارهخوانی یا چندبارهخوانی این آثار متفاوت باشد. اثر پیشرو برداشتهای نگارنده از مفاهیم موجود در تعدادی از شعرهای زیبای حسین پناهی است که شاید باعث ایجاد انگیزۀ خواننده برای مراجعه به همۀ آثار بازمانده از این هنرمند فقید و دریافت برداشتهای نوتری از برداشتهای صاحب این اثر شود.